ترس چیست؟

مطمئنم با مطالعه این مطلب دیگر از خودتان نمی پرسید که، ترس چیست؟ با یک مثال میخواهم آنرا برایتان آسانش کنم. یک لحظه تصور کنید که بر لبه پشت بام یک ساختمان ۲۰ طبقه ایستاده اید  و به پایین نگاه میکنید. چه احساسی دارید؟ ترس! ترس از سقوط؟ کاملاً درست است. این ترس به شما چه پیامی می دهد؟ حالا اگر یک قدم به  عقب بردارید چه احساسی دارید؟ احتمالا احساس ترس تان از بین می رود  یا کمتر میشود. چون دیگر در معرض سقوط نیستید.

پس ترس، پیامی  با خودش دارد و آن این است: مراقب باش تو در معرض خطر هستی. در  حقیقت، ترس به عنوان یک غریزه طبیعی در انسان از همان بدو تولد  وجود دارد که از ما محافظت کند و به طور ذاتی خوب یا بد نیست. از سوی  دیگر واکنش خودکار ما در برابر ترس این است که یا با آن بجنگیم، یا از  تهدیدش فرار کنیم یا در ترس فرو برویم و هیچ اقدامی نکنیم.

مشکل اینجاست که مغز انسان گاهی فرق ترسهای حقیقی و غیرحقیقی را نمی تواند  تشخیص دهد و زمانی که نیازی به ترس نداریم اشتباها فعال میشود. مثلا ترس از قضاوت، ترس از دست دادن، ترس از شکست، و گاهی اوقات ترس از موفق نشدن.

ممکن است انتخابهایتان بازتاب امیدهایتان باشد، نه ترسهایتان. نلسون ماندال

پس اگر قرار باشد هر بار که بترسیم، یکی از اینکارها را انجام ً دهیم، ما دائما در زندگی در  حال جنگیدن، فرار کردن، یا اقدام نکردن و به اصطالح پا در گل ماندن هستیم؛ و این اصلاً راه مناسبی برای زندگی کردن نیست.از این رو لازم است که یاد بگیریم ضمن استفاده از مزایای حضور  ترس برای محافظت از خود، همچنان در زندگی با قدرت قدم برداریم، به  اهدافمان برسیم و تغییرات دلخواه را در زندگی ایجاد کنیم: درآمدمان  را بالا ببریم، وزنمان را متعادل کنیم، در امتحان ورودی دانشگاه قبول  شویم، مقابل جمع سخنرانی کنیم، در یک مسابقه ورزشی برنده شویم و بسیاری اهداف و اتفاقات دلخواه دیگر را رقم بزنیم.

ترس چیست

تحقیقات در مورد ترس

بگذارید مثالی از آزمایش واقعی برای شما بیاورم که به تازگی مطالعه کردم. اتفاقا آنجا نیز ترس چیست؟ و چی نیست؟ را با دقت مطرح کرده بود. این تحقیق در American General منتشر شده است. زمانی که دانشمندان ترس را درک کردند تصمیم گرفتند آزمایشی انجام دهند.

آنها دو زندانی را انتخاب کردند که به دلیل جنایت خود به حبس ابد محکوم شدند. آنها به زندانیان گفتند که با مارگزیدگی به شما حکم مرگ داده می شود. آنها را با چند برگ خشک، چوب های کوچک در اتاق تاریک زمین گذاشتند. برای ایجاد محیطی از جنگل و صدای خش خش جنگل را در شب پخش کردند. آنها از ترس می لرزیدند، فقط تصور کنید که وضعیت آنها از قبل می دانستند که با نیش مار و انواع صداهای پس زمینه می میرند. آنها مرگ را بسیار نزدیک می دیدیدند. درست در همان لحظه آنها با دو سنجاق ساده سوراخ شدند. بعدش روی زمین افتادند.

صبح روز بعد، وقتی دانشمندان برای بررسی به آنجا رفتند، متوجه شدند که هر دو مرده اند و کالبد شکافی نشان داد که بدن آنها دقیقاً همان هورمونی را ترشح می کند که در نیش مار واقعی ترشح می شود. بنابراین، مغز ما تا چه حد احساسات، عواطف و ترس های ما را عمیق می کند. نمی تواند بین ترس واقعی و ترس خیالی تفاوت قائل شود.

چرا مستقیماً نمی گوییم “نه”؟

آیا چیزی در پس‌زمینه ذهن ما در حال وقوع است که ما از آن بی‌خبریم؟ وقتی می گویم در پس زمینه، منظورم در مغز ناخودآگاه ماست. اگر عمیق‌تر نگاه کنید و با ذهنی آرام فکر کنید، متوجه خواهید شد، از کلمه «تلاش» استفاده می‌کنید تا از عواقب «بله» گفتن و ناتوانی در انجام تعهدات خود محافظت کنید. به عبارت دیگر، شما برای رویارویی با ترس از شکست آماده می شوید که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد یا نیافتد.

آینده هنوز اتفاق نیفتاده است، اما شما در آینده شکست خورده‌اید، پس از چه می ترسید؟ این ترس از کجا می آید؟ آیا می گویید که این از تجربه شکست های گذشته ناشی می شود. اگر چنین است، آیا ما از همین حال شکست خورده‌ایم؟ “نه” درست است؟ آیا در این لحظه موفق هستید؟ “نه”. اما، پاسخی که برای دو سوال بالا دادید با «سعی خواهم کرد…» از درون شما یک شکست خورده‌هستید. حتی تابحال به خود سؤال ترس چیست؟ هم فکر نکردیم و فقط دنبال جواب هستیم. همین مارا از درک واقعی دور میکند.

به الان فکر کن، تنها یک راه می ماند!

یک فرد شکست خورده چگونه کار را انجام می دهد، چگونه رفتار می کند، زبان بدن او چگونه خواهد بود؟ بی روح، کم اعتماد به نفس و با سری پایین. افراد موفق چگونه کار خواهند کرد، چگونه رفتار خواهند کرد، زبان بدن آنها چگونه خواهد بود؟ شاد، صاف با اعتماد به نفس، سر بالا و یا خندان با دوست و اطرافیانش. اینکه کدام داستان را می خواهیم برای آینده خود بسازیم کاملاً به ما بستگی دارد. یک داستان موفقیت، یا یک شکست. در واقع مغز ما نمی تواند ترس واقعی یا خیالی را تشخیص دهد. به آنچه مغز خود را تغذیه می کنیم پاسخ داده‌میشود. امیدوارم آزمایش مار بالا را به خاطر داشته باشید. تغذیه مداوم یک داستان ترسناک ممکن است ما را به افسردگی بکشاند.

تنها راه مقابله با ترس، رویارویی با آن است. پرهیز از ترس ما را از حرکت به جلو باز می‌دارد – این ما را مضطرب می‌کند. اما با خودتان ملایم باشید و فقط کاری را انجام دهید که برای شما احساس امنیت می‌کند! اگر متوجه شدید که بیشتر دچار هراس می شوید، کمی استراحت کنید و چیزی خوشایند یا آرامش بخش برای توجه یا انجام آن پیدا کنید.

ترس چیست که قدرتش زیاد است؟

ترس چیست که قدرتش زیاد است؟

هر بار که ترس شمارا  دعوت می کند. هر بار که آن را تشخیص می دهید و به آن لبخند می زنید. ترس شما مقداری از قدرت خود را از دست می دهد. ممکن است تکراری یا به نوعی چیپ باشد ولی مثبت اندیشی را باید در خود تقویت کنید.

احساس ترس باعث می شود که ما متوجه وقایع منفی شویم. این حس قدرت درون ما را تقویت می کند که دنیا مکانی ترسناک است. ما می‌توانیم با توجه عمدی به آنچه مثبت است تلاش کنیم تا آن را تغییر دهیم. با لذتی که با دیدن کسی که دوستش داریم احساسس کنیم. لذت یک روز آفتابی، زیبایی در طبیعت، لذت یک گردش، شوخ طبعی در یک موقعیت. ترس اینطور معنی پیدا میکند.

آنچه که از آن میترسی انجام بده و به انجام دادن آن ادامه بده… 

این سریعترین و مطمئنترین راهی است که تا کنون برای غلبه بر  ترس شناخته شده است.

دیل کارنگی 

ترس می تواند حس ما را از جهان آنطور که می شناسیم از بین ببرد. کسانی که ضربه روحی را تجربه کرده اند ممکن است ضررهای واقعی را نیز تجربه کرده باشند. که بیشتر ضربات  ما را به زیر سوال بردن معنای زندگی خود سوق می دهد. افراد دارای تروما نیز اغلب در مورد آنچه اتفاق افتاده‌است، احساس گناه‌می کنند. به طور غیرمنطقی احساس می کنند که می توانند به نحوی از آن جلوگیری کنند. این شرم نیز می تواند به شک در مورد معنای آنها کمک کند.

تا اینجا که رسیدیم فکر کنم به ترس چیست؟ فکر نکردید. درسته؟ اما چه از ترس یا اضطراب رنج ببریم و چه از تروما، مهم است که دوباره حس هدف خود را در زندگی کشف کنیم. یک مطالعه 80 ساله در مورد عوامل موثر در طول عمر نشان داد افرادی که پس از ضربه، به رفتارهای سالم باز می گردند، کسانی هستند که می توانند معنی تجربه آسیب زا را بیابند و احساس امنیت را در مورد جهان دوباره برقرار کنند.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید