نحوه تربیت نوجوان از دیدگاه یک نوجوان + سخنرانی تد خانم لوسی اندروسکی
وقتی به سن نوجوانی رسیدم، طرز نگاه عجیبی به این مرحلهی زندگیم داشتم. هم دلم میخواست برای خودم باشم و هم یکی مرا همراهی کند. اما بطور عجیبی هم سردرگم بودم. کدام خوب است. خودم باشم یا حتما باید کسی کنارم باشد. اگر خودم میبودم، احساس میکردم یک جایی گیر کردم. اگر میرفتم و با کسی صحبت میکردم باز هم در تصمیمگیریهام گیر میکردم. دلم میخواست نحوه تربیت نوجوان را بیشتر بدانم و مدام پرس و جو میکردم. هر کسی چیزی میگفت. از طرفی خودم هم درست و حسابی نمیدانستم چکار کنم. یک روز تصمیم عجیبی گرفتم.
کلاس دوم راهنمایی بودم و آن اوایل اعتماد به نفس کمی داشتم. خیلی دوست داشتم از معلم دینی بپرسم که نحوه تربیت نوجوان از نظر خودش چیست؟ خیلی دست دست میکردم ولی نتوانستم. بالاخره یک روز که زنگ انشاء موضوعش انتخابی بود، تصمیمم را گرفتم. متن سه صفحهای نوشتم که برم جلوی تابلو و بخوانم. متاسفانه آن روزی که همه چیز مهیا بود که انشایم را بخوانم، معلم نیامد. انشاءی که نوشتم موضوعش دقیقا همین موضوعی هست که در این کلیپ صحبتش شدهاست. نحوه تربیت نوجوان از نگاه یک نوجوان. برایم جالب بود که هم تداعی خاطره شد و هم الان که پدرم با دیدنش درس زیبایی گرفتم که در آخر نوشتم.
نحوه تربیت نوجوان از نگاه یک نوجوانی به نام لوسی اندروسکی
نظر یک نوجوان بنام لوسی اندرسکی در مورد نحوه تربیت نوجوان را بر اساس کلیشهها و تجربیات جالب بود. سخنرانی ارائهشده به والدین در مورد فناوری، احساسات نوجوانان و انواع والدگری، از دیدگاه نوجوانان دید بهتری میدهد. لوسی آندروسکی 13 ساله است و به تازگی سال هفتم خود را در مدرسه راهنمایی Okoboji تمام کردهاست. از آنجایی که لوسی جوانترین سخنران است، دیدگاه منحصر به فردی در مورد فرزندپروری نوجوانان دارد. او از موسیقی، هنر و بازی تنیس لذت می برد. این سخنرانی در یک رویداد TEDx و به طور مستقل توسط یک جامعه محلی برگزار شد.
با دقت این مطلب را نیز هیچ وقت فراموش نکنیم که ما والدین نیز یک روز نوجوان بودیم. امروز هم که یک نوجوان داریم در مرحلهای هست که ما طی کردیم. در آن زمان ما نگاههای ویژهای به انی موضوع داشتیم که چطور بهتر درک شویم. این منظر که شرایط نوجوانی میتواند علاوهبر خاصبودن، دورهای بسیار سرنوشت ساز است. در زمان نوجوانی ما کسی از ما نپرسید نحوه تربیت نوجوان از دید شما چیست؟ والدین امروزی نیست با وجود درک حساسیت این دوران، از نوجوان خود این را نمی پرسیم. بیایید یک بار این را از نوجوان خود بپرسید.
متن سخنرانی نحوه تربیت نوجوان از زبان یک نوجوان
یک روز صبح، چندروز بعد از تولد 13 سالگیم به اتاق نشیمن رفتم. دیدم که مادرم در حال مطالعهی کتابی در مورد یکی، دو سه نوجوان موفق است. رو به من کرد و گفت تو باید اینارو بخونی. او میدانست برای اینکه من تغییر کنم چطور باید باهام همسو (ارتباط گرفتن) شود. درست است، با خودم داشتم فکر میکردم که چی میشود منم کتابی در مورد فرزندپروری بنویسم. که هفتهی بعد فهمیدم اشتباه میکردم و ایدهی جالبی نیست. شرط میبندم هیچ پدرومادری دوست ندارد که بدانند نوجوانشان در مورد فرزندپروری چه فکری میکند. بنابراین وقتی این فرصت برایم پیش آمد فکر کردم همین موضوع جالبی هست که درموردش صحبت کنم.
ما شروع زندگیمون با فناوریهاست. تکنولوژی هم حوزهایست که معمولا نوجوانان و والدین با همدیگر نمیتوانند کنار بیایند. عمدتا هم به این دلیل است که طرز فکر والدین در مورد تکنولوژی امروزی با نوجوانان فرق میکند. به نظر من یک بچه باید تلفن داشتهباشد تا بتواند با محیط خودش ارتباط برقرار کند. بنابراین منظورم اینست که اگر فرزند شما در دنیای دیگهای زندگی میکند نیازی به برقراری ارتباطات بامزه (از نظر والدین) ندارد. برای بچههایی که در شهر نیویورک زندگی میکنند، باید پیاده به مدرسه بروند تا به شهرشون کمک کنند.(ترافیک کمتر میشود) بنابراین به هدف ایجاد امنیت برای سنین پایینتر(بچهها) داشتن تلفن ضروری است.
الگوبودن والدین در نحوه تربیت فرزند
بنظرم والدین باید از عهدهی برخی چیزها برآیند مثلا: اگر خودشان 12 ساعت از تلفن استفاده میکنند ولی به فرزندشان میگویند که فقط باید یک ساعت استفاده کنید. اینجا یه مشکلی است. اگر خودتان نمیتوانید برنامه درستی برای استفادهی از موبایل داشتهباشید، چرا برای بچههایتان زمان تعیین میکنید. پس پدرومادران بیایند کمی انصاف داشتهباشند، چیزی را بگویند که دقیقا خودشان نیز آنکار را انجام میدهید. باید نوجوان خود را درک کنید که دربارهی شما چه فکری میکنند.
والدین را با چیزهایی خاصی توصیف میکنند و به دوتا تیپ تقسیم میکنند. این تقسیمبندی یکی رئیس و دیگری والدین فرمانبر است. پدرومادر رئیسمعاب، سختگیرند. از آنها میشنوید که آنچه من میگویم باید بشود و تا زمانی که من خرجت را میدهم باید قوانین را اجرا کنی. والدین فرمانبر اجازهی هر خطایی را میدهند. مثلا،مادر فرمانبر این پوئن مثبت را به تو میدهد که بتوانی تمام شب را بیدار بمانی. تا اینجا مشکلی وجود ندارد. ولی یک والد فرمانبر میتواند با یک چیز مشکلی نداشتهباشد ولی درمورد چیز دیگری سختگیر باشد. به عنوان مثال در خانواده برای خوابیدن زیاد سخت نمیگیرند اما تا آن زمانی که خودشان(والدین) دوست دارند.
نگاهی که یک نوجوان به والدین خود دارد
چیزی که من دوست دارم در والدین ببینم، داشتن خودنگریست. اما مابین والدین رئیس معاب و فرمانبر، والدینی هستند که خوب گوش میدهند و بازخورد خوب میدهند. اما از طرفی اجازه میدهند نوجوانشان نیز گزینههایشان را ارائه دهند. والدین رئیس و فرمانبر والدین بدی نیستند ولی با شنوندهی خوببودن هردو را پوشش میدهد. تصور کنید که میشنود نوجوانشان میخواهد ورزش بسکتبال را رها کردهو در مک دونالد مشغول شود. اول درست بشنود و بعد تصمیم بگیرد که چه سؤالاتی از او بپرسد.
همچنین اگر نمیخواهد در آنجا (مک دونالد) کار کند دربارهی کارکردن در جاهای دیگر او را راهنمایی کند. اما اگر نوجوان شما سردرگم است چطور میتوانید به صحبتهایش گوش بدهید یا چگونه میتوانید به او گوش بدید وقتی خیلی عصبانی هستید؟ بیایید در مورد احساسات صحبت کنیم. اینکه همه احساساتی دارند ولی احساسات نوجوانان بسیار خاصاند. مقالات دکترایی هست که میگوید چرا اینقدر نوجوانان احساساتی هستند و قسمتی از مغز بنام لیمبیک (احساسی) هست که سیستم عاطفی را کنترل میکند. سیستم لیمبیک کندتر از سیستم منطقی ما رشد میکند. اساسا زمانی که من احساس غمگینی یا عصبانیت میکنم، بار احساسی بسیار شدیدی را حس میکنم.
نمونهای از درک احساسات نوجوانان
یکبار وقتی که من احساس غم یا عصبانیت داشتم احساس کردم ضربهی سنگینی به من وارد شده است. همان لحظه فکر نمیکردم چرا ناراحتم. فقط یک روز بعد متوجه شدم نمیخواهم در کار زیاد و هرروزهی خانواده همکاری کنم. بنابراین به مادرم در ماشین که بودیم گفتم، او نیز گفت که ما بهمدیگر متعهد شدیم. ناگهان شروع به گریهکردن کردم. نمیتوانستم آنهمه بار سنگین احساسی که بر من وارد شده بود را تحمل کنم. در تمام مسیر گریه میکردم. آرامش همان لحظهی مادرم نیز مرا بیشتر عصبانی میکرد. انتظار داشتم مادرم واقعا با رفتارم از کوره در برود.
وقتی به خانه برگشتم از عصبانیتم کم شد و آرام شدم. داشتم به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم. اولین تغییر در خلق وخویم را داشتم تجربه میکردم و من ازش خبر نداشتم. بنابراین آنچه از اولین تجربهی تغییر خلق و خویم در مورد فرزندپروری یادگرفتم، زمانی است که نوجوان شما در حال تحمل بار سنگین احساسات است. اینجا نکتهی کلیدی در مورد فرزندپروری اینست که اگر آرام بمانید، متوجه خواهند شد که با آرامماندن شما از زیر بار این احساس سنگین بیرون خواهند رفت و احمقانه رفتار نمیکنند. اما اگر شما با بروز آن احساس مخالف باشید و بگویید دلیلی ندارد گریه میکنی، نوجوانتان تجربهی این تغییر خلق و خو را از دست خواهدداد. از طرفی به این فکر میکند که شما چرا سرشان داد زدید.
مهمترین بخش ماجرای این سخنرانی
پس والدین،.. اگر نوجوان شما نوسانات خلقی را دارد تجربه میکند، آرامش خودتان را حفظ کنید. بدانید که شما تنها نیستید. بلکه شما در جایگاه رهبر یک خانوادهی یادگیرنده هستید. من از طریق فناوری(فضای مجازی) شروع کردم به یادگرفتن احساسات و مطالعهی انواع مختلف والدین. همچنین میدانم چون فرزند بزرگ خانواده هستم، والدینم ممکن است دچار ترس و اضطراب شوند. اتفاقا من پدرومادرم را دوست دارم و اینطور نیست که آنها ما را بد تعلیم و تربیت میکنند. متوجه هستم که هردو از جاهای مختلفی آمدهاند. (متعجبانه) واقعا سخت است که عادتهای عادی والدین را داریم تجربه میکنیم. مثل نوجوانی و گوشدادنهایی بسیار اندک. ( یادگیری گوش دادن فعال را فراموش نکنیم) متشکرم.
چرا نحوه تربیت نوجوان از دید نوجوان شما مهم است؟
همانطور که در ابتدای مطلب خواندید، یک مسئلهی مهمی در فرزندپروری وجود دارد. اکثر والدین روشی را در تربیت فرزند دنبال میکنند که از نظر خودشان بهترین است. همین بهترینبودن، کار را بسیار دشوار میکند. خیلی خوب است بدانیم بهتر از نظر کدامیک ما، پدرومادر یا فرزندِ نوجوان ما. یکی از کارهای مهمی که من توانستم با فرزندانم بصورت مشترک انجام دهیم، اشتراک گذاری دیدگاهمان در مورد نحوه تربیت فرزند بود. خیلی لذت بردم وقتی حرفهای آنها را این مورد شنیدم. حالا بماند که شروع صحبت در این مورد نیز مشکلات خود را دارد، ولی بازکردن چنین گفتگویی مسیر را برای هر پدرومادری در فرزندپروری راحتتر میکند.
یک مطلب جالبی آقای چارلز کولی عنوان کردهاست که میتواند دیدگاهی درست به والدین بدهد. از نظر وی “منچیزی نیستم که فکر میکنم هستم ومن چیزی نیستم که تو فکر میکنی هستم.من چیزی هستم که تو فکر میکنی من هستم.” ببینید میتوانید از این متن چه بهرهای میبرید.
دیدگاهتان را بنویسید