خلاصه کتاب تربیت بدون خشونت

تربیت بدون خشونت کتابیِ که برای بزرگسالان اما برای رفتار با نوجوانان ارائه شده‌است. موضوع کتاب تربیت بدون خشونت، درک کردن، پیشگیری کردن و متوقف کردن خشم در کودکان قبل از مدرسه و همچنین نوجوانان می باشد. نویسندگان این اثر ژان ماری و پنیت کلر هستند که خانم الهام قدس آن را ترجمه کرده است. دارای 4فصلِ، که فصل‌ها را به ترتیب با توضیحات مختصری برای شما آماده کرده‌ایم و امیدوارم با مطالعه کامل این کتاب مفید بتوانید استفاده‌خوبی ببرید.

 

فصل اول :تهاجمی بودن، نیرویی برای تخلیه کردن

فرق بین حالت تهاجمی و خشونت؛

حالت تهاجمی رفتاری است که به من اجازه‌می دهد تا به دیگری بفهمانم که خیلی به من نزدیک شده‌است. من احساس می کنم که در معرض خطر حرف ها، نگاه یا رفتارش قرار گرفته‌ام. حالت تهاجمی به نوعی یک نیرویی زندگی است که بواسطه آن بچه می تواند یاد بگیرد که با ورزش کردن آن را تخلیه کند، در حالی که می تواند با ورزش ترس هایش را ارزیابی کند و بر آن مسلط بشود ما هم چنین با اجرای برنامه هایش طریقه تخلیه انرژی را به نحو بهتری به او یاد می دهیم. کلمه خشونت به معنای تجاوز به زور در دنیای شخص دیگری توصیف می شود.

خشونت به شکل های جسمانی، لفظی و اخلاقی می باشد.

خشونت به شکل تخلیه انرژی؛

یک بچه بیشتر با اضطراب های شدید درونی اش زندگی می کند و کمتر قادر به تحمل پرسش های بیرون است. خشونت بیشتر کار آن کسانی خواهد بود که خودشان را کم باور کرده اند و این احساس طرد شده  و ترک شده را تحمل می کنند. ارتباطی که بین سطح کلمات جوانان و سطح خشونت آنها در زبان روزانه پدیدار می شود با سه مشخصه بیان می شود. مشخصه نتیجه، تصدیق و احساسی.

خشونت به شکل فریاد؛

حالت تهاجمی تشدیدشده، به همراه خلع رتبه‌در قسمتی از زندگی باعث ایجاد نوعی صدا و اعتراض میشود. نوجوانان با تحریکات متوالیشان میزان توجه و همچنین سطح ارتباط بزرگترها را با خودشان امتحان می کنند. این شکل خشونت به شکل فریاد منعکس می شود که بیانگر نیاز شدید و برای اثبات وجودش است به این معنی که من وجود دارم.

خشونت به شکل راهکار؛

این عادی بودن خشونت و استفاده از آن دارای دو خطر است، یکی خطر جایگزینی هنجارها و دیگری خطر تخفیف مجرمیت.

یادگیری کنترل حالت تهاجمی؛

آنچه که طبیعی نیست اما نتیجه تربیت است، محبت و صلح است. مهارت ایجاد یک رابطه مسالمت آمیز با کسی که با او متفاوت است و پرهیز از توجه به آن به عنوان یک رقیب چیزی است که مادر زادی نیست اما با تجربه به دست می آید. حالت تهاجمی بچه را نمی توانیم انکار کنیم بلکه باید به طور صحیحی به او یاد دهیم که آن را کنترل کند و به گونه ای عمل کند که به رفتارهای خشونت آمیز تبدیل نشود.

فصل دوم: مدل خانواده

برخورد خشونت های خانوادگی؛اثر برخوردهای موجود در یک محیط خانوادگی خشن بر روی آینده رفتاری کودک و جوان نقش به سزایی دارد. بیشتر جوانهای خشن و زورگو در خانواده هایی متولد می شوند که در آنجا خشونت حاکم بوده است.

 پیشرفت رابطه؛

تربیت بدون خشونت به طور فرض در خانواده ای قابل اجرا است که زن و شوهر خودشان با خشونت سرو کاری نداشته باشند. همه مردم امروزه درباره‌ی ارتباط صحبت می کنند. با این همه اغلب خانواده‌ها هنوز در ارتباط برقرار کردن دچار مشکل شده‌اند.

یادگیری کنترل مشاجره ها؛

مشاجره در حقیقت عدم گوش‌دادن و درک واقعیت از یک مسئله‌است. انکار کردن فقط آدم ها را به بن بست منتهی می کند. باید یاد بگیریم مشاجره بر سر هر چیزی را کنترل کنیم. در این میان برای از بین بردن مشاجره از واسطه‌ها استفاده‌می کنیم. وساطت سرانجام به توافق حاصل کردن، آشتی کردن یا سازش دادن افراد یا گروه‌ها منتهی میشود.

مانع شدن خشونت؛

اولین گام در جهت تربیت بدون خشونت در خانواده، کنترل خشونت از طرف خودتان است. همچنین این مسئله بسیار مهم است که والدین هرگز از راههای خشونت آمیز نسبت به بچه هایشان استفاده نکنند. این مستلزم آن است که بتوانند بر استرس غلبه کنند، آن قدر که می دانیم اضطراب و نگرانی می تواند عامل خشوت باشد. نفوذتان را با واکنش نشان دهید اما نفوذتان با خشونت در هم آمیخته‌نشود.

فصل سوم: تربیت بدون خشونت در خانواده

دوست داشتن بدون قید وشرط؛

این نکته برای والدین حائز اهمیت است که یاد بگیرند فاصله درستی را بین خود و بچه ها با نوجوانانشان در نظر بگیرند. هنر تربیت، هنر ایجاد یک فاصله خوب و یک نزدیکی خوب است. کمبود پدر چه غایب باشد، چه نباشد یا بهتر بگوییم مسئولیت پذیر نباشد یا مثل یک جوان رفتار کند، می تواند در بچه کمبود اعتماد به نفس و پریشان فکری به وجود بیاورد. نزدیک کردن عشق و قانون؛ هنر پدر ومادر بودن در نزدیک عشق و قانون است. عشق بدون قانون وجود ندارد، قانون احترام خلق و خوی دیگری را می نویسد. اما قانون باید متناسب با عشق باشد. به گفته بوریس سیروس نیک، کثرت احساسات می تواند همانقدر باعث خرابی بشود که فقدان آن صدمه‌می زند.

چطور نه بگوییم؛

حقیقت دارد که “نه”گفتن کار آسانی نیست. بزرگتری که نقش تربیتی به عهده‌دارد، باید بداند که مخالفت کردن یعنی گفتن”نه” به فرزندش میباشد. آن فرد باید مادر باشد که حد و حدودهای مشخص را معین کند. و در آنها پایبند بماند. بیشتر والدین مشکل بر سر چگونگی “نه”گفتن به فرزند خود دارند. از ترس اینکه روابط احساسی بین آنها به هم بخورد و صمیمیتشان خراب بشود.

تربیت در رابطه با قانون؛

بنا به گفته‌ژان بوسکو دو روش تربیت برای بچه‌ها وجود دارد.(1) قانع کردن. (2) اطمینان دادن. 

احترام گذاشتن به بچه؛

تربیت کردن به روش بدون خشونت، در همه موارد احترام گذاشتن به بچه‌هاست.

در نظر گرفتن گذشته، حال و آینده؛

وقتی وجود دارید یعنی یک گذشت‌ای دارید.، یک گذشته‌شامل عناصر قابل توجه، خاطرات، تفکرات عمیق و دور افتاده‌است و همچنین شامل روابطی است که یا به گره خورده‌اند. یا از هم جدا شده‌اند و شکستگی ها و ترک ها همیشه اثر بیشتری از ناز و نوازش‌ها به جای میگذارند. شناخت از گذشته فرزندان را توانمند میکند.

ناگفته های خانوادگی همیشه منشاء بدبختی و اغلب اوقات ژنراتور خشونت است.

احترام گذاشتن مانع از خشونت است؛

احترام گذاشتن به دیگری مانع از به هم خوردن روابط به خاطر دروغ است. بچه و نوجوان حق دارند از واقعیت بدانند. ممنوعیت دروغ به طور ارادی در تمام مسیرهای تربیتی بر مبنای احترام محفوظ باقی می ماند. پیشرفت یک آموزش بر مبنای احترام به بچه به معنای مورد توجه قرار دادن او به عنوان سوژه تربیتی اش است و اولین نفر تربیت کننده که نقش مهم ایفا می کند، هنر مذاکره است. گفتگو کردن را یاد بدهید، این اولین وظیفه کسی است که می خواهد نقش تربیت کننده را به عهده بگیرد.

به بچه یاد بدهید که احساساتش را ابراز کند؛

تمام روند تربیتی مبتنی بر این است که به بچه نشان بدهید که هیچ خطری برای او در تقسیم عشق و علاقه وجود ندارد، این نکته خیلی مهم است که والدین همیشه خیلی مراقب باشند که بچه بتواند احساساتش را بیان کند.

ارزش بچه را بالا ببرید؛

بهترین روش پیشگیری خشونت در خانواده، یادگیری ارزش قائل شدن برای بچه است بخصوص وقتی که بچه شکست را می شناسد. ارزش بچه را بالا بردن یعنی یاد دادن، به یاد آوردن موفقیت هایش است. همیشه روی توانایی های انجام شده بچه تکیه‌کنید. آرامش دادن، همیشه تکیه کردن بر توانایی بچه است.

هنر مجازات؛

مجازات مختص یک عمل و برعکس تنبیه مختص یک شخص است. تنبیه بیشتر اوقات تحقیرآمیز در صورتی که مجازات با احساس مسئولیت همراه خواهد بود. مجازات رابطه مستقیمی با مسئولیت دارد. برای اینکه یک مجازات از نظر تربیتی موثر باشد، لازم است بچه آن را به خوبی درک کندو در این صورت باید به دو دلیل جواب دهد. اول به دلیل درستی و دوم ارتباط بین عمل و مجازاتش را بداند.

رفتار پدر ومادر؛

بچه ای که می تواند درک کند و گوش بدهد، مجازات را نیز خواهد پذیرفت. در گفتگوی همزمان، هم سربسته و هم سرباز باشید. محکم بودن و چفت و بست را با هم قاطی نکنید. در واقع یادبگیرید صلح بدهید و روزنه ی  هم باقی بگذارید.

­­­­­

فصل چهارم: آمادگی بچه ها برای مقابله با خشونت خارج از خانواده

یک پدیده رو به افزایش؛

پدیده خشونت رو به افزایش هست که فقط جوانان مسبب این خشونت ها نیستند بلکه قربانی خشونت نیز هستند. این به ویژه در مدرسه یا محیط های دوستانه می تواند واقعیت پیدا می کند.

واکنش نشان‌دادن بدون اعمال خشونت؛

ضعیف ظاهر شدن یعنی نشان دادن حالت تهاجمی با نگاه، صدا، حالت یا رفتاری که به خشونت نکشد. خشونت می تواند به عنوان روشی برای اثبات وجودی افراد یه کار برده می شود. این ابراز وجود برای بچه در پلان اجتماعی به قدری سنگین است که گاهی تنها راه ممکن برایش خشونت است. تفاوت‌ها را یاد بگیریم، میتوانیم از خشونت‌ها جلوگیری کنیم.

در برابر باج گیری چه کنیم؛

باج گیر بیشتر وقت ها یک جوان باهوش و ترسو است. او باهوش است چون سناریو ساختن را خوب بلد است و ترسو است.  چون او همیشه به قربانی های ضعیف حمله می کند. 

پس قربانی خوب چه کسی است؟ مطمئناً کسی است که یا پول دارد یا به چیزهای خاص خیلی علاقه مند است. در روند باج، سکوت قربانی همیشه وحشتناک است. زیرا این سکوت است که باعث می شود کار دوباره تکرار شود. علت چنین سکوتی اغلب ترس نتقام وجود دارد. باجگیر یا سوء استفاده گر باهوش است، او تسلیم یک قربانی که حرف می زند نمی شود. دلیل این قربانی حرف نمی زند چون به کسی اعتماد ندارد تا صحبت کند.

حمایت کردن قربانی؛

بسیار اهمیت دارد که در چنین موقعیتی به قربانی فرصت بدهیم تا ماجرا را تعریف کند و در مورد تالماتش صحبت کند! زیرا هر حمله ناگهانی در دو زمان اثر به جا می گذارد، یک لحظه اول حمله و دیگری لحظه به یاد ماندنی حمله در ذهن. با چندین بار صحبت کردن اصولی جوان می تواند کنترل استرسش را در دست بگیرد.

شکست دادن ترس؛

یاد بگیریم که بر ترس غلبه کنیم. منظور یک برد و باخت مهم در مبارزه علیه خشونت است. هر چه بیشتر قادر به کنترل استرس باشید بهتر می توانید در مقابل این خشونت واکنش نشان دهید. همیشه شانس موفقیت برای بچه‌ها، یاد گرفتن حفظ آرامش و خونسردی‌اش در زمان حمله‌ناگهانی است. 

اشتباه بین القوه و واقعیت؛

وحشتناک ترین مشکل موجود در تلویزیون این است که اغلب خشونتی بدون درد و رنج را نشان می دهد. کسی نه درد و رنج قربانی و نه درد ورنج اطرافیان قربانی را می بیند. صحنه های پخش شده در تلویزیون، احساس نقش بازی کردن می دهند. اما مشکل این است که قربانی واقعی است!

تصاویر به اندازه‌ای خوب ساخته‌شده، که واقعی ندیدن آن غیر ممکن است.

برای بچه خیلی مهم است که بتواند با بزرگترش در مورد تصاویر مونتاژ شده‌بحث کند. اما تنها به طریقی این کار را بکنید که بتواند او را کمک به عقب نشینی کنید. همچنین یک اثر هنری و ویدئوها نیز در بروز خشونت تاثیر گذار هستند. کتاب تربیت بدون خشونت حجم زیادی ندارد و نهایتاً با هر نوع چاپی هم بخواهید مطالعه کنیدحدود 90 صفحه بیشتر نیست. امیدوارم از خلاصه کتاب تربیت بدون خشونت استفاده‌برده‌باشید.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید